ترک پستونک
عسل مامان 4 روز تو ترک پستونکی الهی بمیرم برات که چقدر اذیت شدی روز 4شنبه 13 شهریور وقتی خواب بودی پستونکهاتو قیچی کردم و از خواب که پا شدی گفتی مه مه منم یکیشو دادم بهت گذاشتی تو دهنت و درش آوردی گفتی عه عه این نه این نه کی یعنی اون یکی و بده اونم دادی مثه همون درش آوردی و ناراحت شدی منم گفتم خواب که بودی پیشی بدجنس اومد و مه مه هاتو اینجوری کرد بعد هی نگاهشون می کردی و می گفتی ایشی اایشی و.... کلی هم گریه و زاری من و بابایی هم همش سرت رو گرم کردیم و بیرون بردیمت و هی دوتا پستونک رو با هم می ذاشتی تو دهنت و گاز می گرفتی با حرص بمیرم برات عسلییییی و امروز روز 4 تو ترکیته و خیلی بهتری ولی از صبح که پا می شی خیلی حرف می زنی ههههههه...
نویسنده :
مامانه بردیا
2:11