بردیابردیا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

برای پسرم بردیا

ترک پستونک

عسل مامان 4 روز تو ترک پستونکی الهی بمیرم برات که چقدر اذیت شدی روز 4شنبه 13 شهریور وقتی خواب بودی پستونکهاتو قیچی کردم و از خواب که پا شدی گفتی مه مه منم یکیشو دادم بهت گذاشتی تو دهنت و درش آوردی گفتی عه عه این نه این نه کی یعنی اون یکی و بده اونم دادی مثه همون درش آوردی و ناراحت شدی منم گفتم خواب که بودی پیشی بدجنس اومد و مه مه هاتو اینجوری کرد بعد هی نگاهشون می کردی و می گفتی ایشی اایشی و.... کلی هم گریه و زاری من و بابایی هم همش سرت رو گرم کردیم و بیرون بردیمت و هی دوتا پستونک رو با هم می ذاشتی تو دهنت و گاز می گرفتی با حرص بمیرم برات عسلییییی و امروز روز 4 تو ترکیته و خیلی بهتری ولی از صبح که پا می شی خیلی حرف می زنی ههههههه...
17 شهريور 1392

عزیز دردونه

پسر گلم یه چند روزه که خیلی خوب حرف می زنی و جمله های کوتاه می گی توی فیلم هایی که ازت می گیرم کلی حرف زدی قربونت برم هر جوری که می شه منظورت و می فهمونی .......... امشب مامان مینو خونه ما خوابیده آخه بابایی رفته پیش دایی علی , داشتیم من و مامان مینو با هم حرف می زدیم که یهو مامان مینو گفت بردیا رو نگاه کن ..... تلفن رو برداشته بودی و می گفتی : بابا ایــــــــا مام مووو و مامانی اینجاست دقیقا جمله ای که گفتی وایییییی جیگرتو   آخه دل من و همه رو بردی . شام خونه مامان طاطا بودیم بابا منصور می گفت به بردیا نباید هیچی بگین دعواش کنید من ببینم ناراحت می شم از دستتون .... منم گفتم آخه بردیا باید تربیت بشه اونم گفت من نمی ...
11 شهريور 1392

تولد وانیا گلی رفیق فابریک

٣١ مرداد 1392 تولد وانیا خانم دعوت بودیم و بیشتر دوستهای خوبت هم حضور داشتن گل های تابستون تیر و مرداد و شهریور . مامان وانیا جون طبق معمول خیلی زحمت کشیده بود و غذاهای خوشمزه درست کرده بود دستش درد نکنه به شماها هم گیفتهای خوشگل خوشگل داد .ای خدواند مهربون همه این گلهای زیبا و دوست داشتنی رو 120 ساله کن و عاقبت همه این عزیزارو به خیر و سربلندی رغم بزن آمیــــــــن .             اینم از آخر مهمونی بردیا و وانیای خسته (قربون جفتتون برم من)     ...
2 شهريور 1392
1